شیعه های دروغین لندنی و بررسی اهدافشان پیوست1

پیوست1 شیعه های لندنی و اهدافشان

شیعه لندنی


شیعه_لندنی
 آیت الله شیرازی مرجع مشهوری که فتوای تحریم تنباکو را دادند پسری داشتند به نام "سید هادی".
 ایشان پسر داشتند

 اینفوگرافیک  شیعه انگلیسی
شدیدتر از فتنه دجال
در کتاب وسائل‌الشیعة که توسط شیخ حرّ عاملی گردآوری شده و از زمان تألیف تاکنون مدار تحقیق و استنباط فقها در احکام شرعی بوده، روایتی از امام رضا علیه‌السلام درباره‌ی "فتنه"‌ آمده است که می‌فرمایند:
"إنّ ممّن ینتحلُ مودّتنا أهلَ البیت، من هو أشدُّ فتنةً علی شیعتِنا من الدّجّال.
فقلتُ: بماذا؟
قال: بموالاتِ أعدائِنا و معاداةِ أولیائِنا. إنّه إذا کان کذلک، اختلطَ الحقُّ بالباطل و اشتبهَ الأمرُ فلم یُعرَف مؤمنٌ من منافقٍ"*
"همانا از کسانی که مدعی مودت ما اهل بیت هستند، کسی هست که در فتنه‌گری، برای شیعیان ما از دجال شدیدتر است. (راوی) گفتم: برای چه؟ (امام) گفت: به خاطر دوستی با دشمنان ما و دشمنی با دوستانمان. چون چنین شد، حق با باطل آمیخته می‌شود و مؤمن از منافق بازشناخته نمی‌شود."

سیمای فتنه‌گران
بر اساس این بیان حضرت، کسانی که مدعی مودت اهل بیت هستند، ممکن است فتنه‌هایی بیافرینند که برای شیعیان واقعی، از فتنه‌ی دجال در آخرالزمان- که از نشانه‌های نزدیکی ظهور حضرت حجت(عج) است- شدیدتر و دشوارتر باشند. بنابراین نمی‌توان تنها با ظاهر اشخاص که خود را محب و طرفدار حق می‌نمایانند دل خوش کرد. بلکه باید رفتار و گفتار آن‌ها را با معیار حق سنجید.

در ادامه دلیل بروز این فتنه، به دوستی گرفتن دشمنان و دشمنی با دوستان اهل بیت- یعنی ارکان دین و ایمان- بیان شده است. این مسئله به نوبه‌ی خود، موجب اختلاط حق و باطل می‌شود و چهره‌ی حقیقت را به شبهه می‌آلاید تا جائی‌که مؤمن را نمی‌توان از منافق بازشناخت.

در واقع امام(ع) با ذکر ویژگی مهم فتنه‌گران یعنی دوستی با دشمنان و دشمنی با دوستان، پرده از ترفند آنان برداشته و معیار تشخیص حق و باطل را در فضای شبهه‌ناک بیان فرموده‌اند. بر این اساس کارآمدترین شاخص در این باره، بصیرت در تمسک به دو اصل "ولایت دوستان و برائت از دشمنان" است که در آموزه‌های دینی، لازمه‌ی ایمان شمرده شده‌اند.

ریشه فتنه
امام رضا علیه‌السلام ابتدا به ادعای مودت اهل بیت از سوی فتنه‌گران بدتر از دجال، اشاره می‌کنند. چون ظاهرسازی آن‌ها- در حالی که در پشت پرده با دشمنان دوستی می‌کنند- حقایق را بر کسانی که ولایت نسبت به دوستان و برائت از دشمنان را معیار نمی‌گیرند، می‌پوشاند. در چنین شرایطی، فضای فتنه به وجود می‌آید و دیگر مؤمن از منافق تشخیص داده نمی‌شود؛ زیرا منافقان خود را مصلح دلسوز می‌نمایاند. "آن چیزی که مشکل را ایجاد می‌کند، همان فریب، همان غبارآلودگی فضا و همان چیزی است که در بیان امیرالمؤمنین علیه الصّلاة و السّلام هست: و لکن یؤخذ من هذا ضغث و من هذا ضغث، فیمزجان؛ فهنالک یستولی الشّیطان علی اولیائه."بنابراین دوستی با دشمنان که مبنای آن اعتماد به دشمن است، یکی از علل بروز فتنه- یعنی غبارآلود شدن فضای اذهان عمومی- است. رهبر انقلاب در سخنان مهم که سال‌ها پیش درباره‌ی تبیین طرح فروپاشی شوروی ایراد فرموده‌اند، به خطای تاریخی گورباچف در اعتماد به دشمنان کشورش، اشاره می‌کنند و مسؤولان جمهوری اسلامی را نیز به عبرت‌گیری از آن فرامی‌خوانند.
در این شرایط راه‌کار برون‌رفت از فتنه، هوشیاری و بصیرت در تشخیص حق و باطل و گم‌ نکردن معیارها در فضای آلوده‌ی افکار عمومی است. بصیرت، غبارآلودگی فتنه را از بین می‌برد اما اگر بصیرت نبود، ممکن است انسان حتی با نیت خوب، در راه بد قدم گذارد. اگر در جبهه‌ی جنگ راه را ندانیم و نقشه‌خوانی بلد نباشیم، ممکن است در محاصره‌ی دشمن قرار گیریم. در این شرایط تنها یک قطب‌نما می‌تواند به داد انسان برسد. در زندگیِ پیچیده‌ی اجتماعیِ امروز، می‌توان نام این قطب‌نما را بصیرت گذاشت.

حجت الاسلام و المسلمین دکتر ناصر رفیعی
- عضو هیئت علمی جامعة المصطفی العالمیه
- دکترای علوم قرآن و حدیث و کارشناس مذهبی صدا و سیما
- بیانات و مواضع علیه تشیع لندنی:
حجت الاسلام والمسلمین رفیعی به تلاش شبکه های ماهواره ای وهابی و شبکه های شیعی لندنی و لس آنجلسی برای قرار دادن جوانان در گروه «مرجون» اشاره کرد و گفت: این شبکه های شیعی اگر عمدی نیز نداشته باشند، کج سلیقه هستند؛ بدون تردید ما نیز به سقیفه و عوامل فتنه جمل نقد داریم اما به کسی فحش نمی دهیم.
*شبکه های شیعه لندنی، شیعه را بدنام می کنند
این عضو هیئت علمی جامعه المصطفی با تاکید بر اینکه شبکه های ماهواره ای تشیع لندنی به دشمن تراشی و ایجاد فاصله بین مذاهب می پردازند، گفت: این شبکه ها به اسم شیعه در نقش بدنام کردن عقاید شیعه هستند.

پیشوای فرقه شیرازی
سید صادق حسینی شیرازی، مشهور به سید صادق شیرازی عنوان یکی از آقازادگان حوزه ی کربلا می باشد که در ۲۰ ذی‌الحجه ۱۳۶۰ قمری (۱۸ دیماه۱۳۲۰ هجری شمسی) در عراق به دنیا آمد و به سبب شان و رسومات خانوادگی، در سن ۱۰ سالگی بدون داشتن بهره ی کافی از معالم دینی، ملبس به لباس روحانیت گردید و پس از وفات پدر مجتهد خود آیت الله سید مهدی حسینی شیرازی در ۲۸ شعبان ۱۳۸۰ هجری قمری (بهمن ماه ۱۳۳۹ هجری شمسی)، به سرعت خود را مجتهد خوانده و به همراه دیگر اعضای بیت پدر، برادر ارشد خود سید محمد را مرجع تقلید نامیدند.
اگر چه بنا بر نظر بسیاری حتی آیت الله سید مهدی شیرازی نیز در عصر خود هیچ گاه به عنوان یک نیروی علمی قوی در حد اجتهاد عامه مطرح نبوده و تنها از اصحاب و حواریین مهم و شناخته شده ی مرحوم حاج آقاحسین قمی به شمار می‌آمده که شاخصه ی اصلی ایشان تقوا بود؛ یعنی جنبه تقوای ایشان بیش از جنبه عِلمیت‌ و اجتهاد در ایشان برجسته و متذکر می بود که به همراه موضوع نوادگی مرحوم میرزای شیرازی موجب احترام فوق العاده ی ساکنان کربلا به بیت شیرازی و برگزیدن ریاست منطقه ای سید مهدی شیرازی پس از وفات حاج آقاحسین قمی در سال ۱۳۶۶ هجری قمری (۱۳۲۵ هجری شمسی) گردید؛ با این وجود شاید مسامح تا وجاهت سید محمد شیرازی می پذیرفت تا وی به عنوان جوانی متولد ۱۳۴۷ هجری قمری (۱۳۰۵ هجری شمسی)، پس از وفات پدر، در سن حدودا سی سالگی بر مقام اجتهاد دست یافته باشد؛ اما به هیچ عنوان چنین تصوری از برای سه پسر دیگر آیت الله سید مهدی متصور نبود؛ چه آنکه ایشان را پس از پدر بتوان مرجع و جایز التقلید قلمداد نمود.
بر این اساس قطع به یقین سید صادق در زمان فوت پدر در سال ۱۳۳۹ هجری شمسی، نوجوانی تازه بلوغ یافته محسوب می گردید که کسوت لباس روحانیت از برای وی تنها به عنوان پوشش و لباسی بیرونی موضوعیت داشت و لاغیر؛ زیرا لباس و پوشش بیرونی مردان در خاندان شیرازی از قدیم الایام عبا و عمامه بوده و این رسم تا به امروز نیز در میان خاندان ایشان رواج دارد که فرزندان ذکورشان را از ۱۰ سالگی چنین لباسی بر تن می نمایند.
با این همه تفکر و سیره ی موروثیت مرجعیت در بیت شیرازی، موجب گردید تا ایشان سید محمد سی و چند ساله را پس از وفات پدر به عنوان مرجع اعلم به مرجعیت رسانده و سید صادق و سید حسن و سید مجتبی نیز در کنار ایشان، به عنوان مجتهد معرفی و اصحاب استفتاء وی را تشکیل دهند؛ البته در این میان سید حسن شیرازی پس از چندی عازم شامات گردید و به فعالیت‌های خود توسعه داد و علاوه بر سوریه در لبنان و مصر نیز به فعالیت پرداخت و در این زمینه با امام موسی صدر نیز روابط حسنه‌ای برقرار نمود؛ روابطی که در نهایت به سبب تفکرات قشری و متعصبانه ی سید حسن پس از چندی به تیرگی انجامید و کار اختلاف وی با امام موسی صدر تا به جایی رسید که امام خمینی، پرداخت سهم امام به طلاب و شاگردان سید حسن شیرازی را حرام اعلام کرد و در مقابل سازمان امنیت رژیم پهلوی (ساواک) نیز برای قدرت‌گیری سید حسن تلاشهای بسیاری نمود؛ تلاشهایی که شهید چمران در جایی به آن اشاره و رسما اعلام می کند که طرفداران سید حسن با جنگ تبلیغاتی اعصاب ما را ناراحت می‌نمایند و شهدای ما را مسخره کرده، می‌گویند شهید نیستند زیرا فتوایی برای قتال از مرجع که لابد همان سید حسن شیرازی است وجود ندارد…

و از دیگر سو نیز سید مجتبی که در دوران پهلوی به ایران آمده بود نیز با پیروزی انقلاب اسلامی، به سرعت به دامان انگلیس رفته، مقیم لندن شد و در آنجا فعالیتهای به اصلاح اسلامی و تبلیغی خود را پیگیری نموده و در این میان تنها سید صادق دوشادوش سید محمد در سال ۱۳۴۹ هجری شمسی به کویت عظیمت نموده و پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ هجری شمسی به قم آمده و کربلاییها را تحت لوای حزب شیرازیها و مرجعیت نوادگان میرزای شیرازی سازماندهی نمودند.



شیعه_لندنی
 آیت الله شیرازی مرجع مشهوری که فتوای تحریم تنباکو را دادند پسری داشتند به نام "سید هادی".
 ایشان پسر داشتند [حسن]، [محمد]، [صادق ]و [مجتبی].

[حسن] بعداز انقلاب در لبنان کشته شد.

[محمد] درنجف ادعای مرجعیت کردند که چند تن از علما از جمله آیت الله خویی( ره)مرجعیت ایشان را تایید نکردند. وی در زمان اقامت امام خمینی واکنش هایی را داشت.

از جمله در نجف مردم تمایل داشت امام خمینی(ره) امام جماعت نماز حرم امام علی علیه السلام باشند اما ایشان مخالفت هایی داشت.
 در زمان انقلاب قرار بود شخصیت های زیر یعنی سید محمد صدر در عراق،امام در ایران، سید موسی صدر در لبنان قیام کنند.
محمد صدر را شهید کردند و امام موسی صدر را نیز ربودند.



لذا ایشان توقع داشت امام ایشان را مرجع عراق معرفی کرده و از ایشان حمایت کنند، که این طور نشد. لذا به کویت رفت.

بعد از انقلاب و بعد از رحلت امام به ایران آمد و در قم ساکن شد.
 در این حال دست به تفرقه زد که سبب شد تا سال 80 در حبس خانگی باشد و سپس از دنیا رفت و بنا به مصلحت در حرم حضرت معصومه علیها السلام دفن شد.

بعد از ایشان برادرش [سید صادق] جای ایشان را گرفت و اتاق فکری در انگلیس شکل گرفت.
 یکی از تئوریسین ها پیشنهاد داد برای مقابله با حکومت شیعه در ایران باید یک حکومت شیعه را علم و شیعه توسط شیعه از بین رود.




در این حال جریان مزبور انتخاب شد.
اینگونه شد که [سید صادق] در ایران و برادرش [مجتبی] در کویت با حمایت مالی دولت بریتانیا فعال شدند.
بیش از 15 سایت در اینترنت،
و بیش از15 شبکه ماهواره ای در خدمت ایشان  است.

جریان شیرازی تخم نفاق را بین مذاهب اسلامی پاشیدند و با توهین به مقدسات اهل سنت توهین به عایشه ، خلفا و ... آتش کدورت بین سنی و شیعه را شعله ور کردند.




توهین‌های این جریان به ویژه توهین‌های آشکار یاسر الحبیب مانند نگارش و انتشار کتاب الفاحشه وجه آخر للعائشه، سبب شیعه کشی بسیاری در مناطق مختلف دنیا شدند.
این توهین ها در شبکه‌های ماهواره ای مختلف جریان شیرازی به صورت مستقیم و در تندترین عبارات هیجان اهل سنت را علیه شیعه بر می انگیزد

یکی از ویژگی‌های جریان شیرازی "تکفیر" است. علما و مراجع بسیاری مانند مرحوم حضرت آیت الله العظمی بهجت (ره )توسط این افراد تکفیر شده اند.

بنابراین به دلیل ممنوعیت فعالیت این جریان در ایران و سخنان مقام معظم رهبری علیه تشیع انگلیسی،‌ حملات بسیاری را علیه ایشان آغاز کرده اند.

از ادعاهای این جریان این است که رهبر ایران در امر احیای محرم وصفر کوتاهی کرده است. در حالی که حمایت های فراوانی توسط مقام معظم رهبری از این برنامه ها صورت گرفته و ایشان با برپایی مراسم در ایام محرم، صفر،
 فاطمیه و سایر مناسبت ها ، و نیز نشست های مختلف با مداحان ، شاعران اهل بیت و هیئت ها، به احیای یاد اهل بیت در کشور می پردازند.
جریان شیرازی در مقابل مقام معظم رهبری، هفته وحدت را به "هفته برائت"نام گذاری کردند.
همچنین به ترویج«قمه زنی»  با تمام توان می پردازند.
《قمه زنی》خصوصا در سالهاى اخیر  وجهه و تصویر بسیار نامناسبی را از شیعیان در رسانه های غربی ایجاد کرده است .
انتشار عکس های خونین 《قمه زنى》 در صفحات گوگل از عوامل  مؤثر در ایجاد"شیعه هراسى" در بین مردم دنیا بوده است.

شبکه های شیرازی نیز با پخش مستقیم این تصاویر، در راستای برنامه های هدایت شده انگلیس علیه تشیع حرکت می کنند:

مهره های اصلی {تشیع انگلیسی}:

1- صادق شیرازی
2- سید مجتبی شیرازی
3- حسن اللهیاری
4- یاسرالحبیب
5- محمد هدایتی


 شبکه ها:
1- امام حسین1
2- امام حسین2
3- امام حسین3
4- اباالفضل العباس
5- بقیع
6- الانوار 1
7- الانوار 2
8- سلام
9- چهارده معصوم
10- شبکه اینترتی حضرت خدیجه
11- الزهرا
12- المهدی
13- مرجعیت
14- امام صادق
15- اهل بیت
16- فدک

 قضاوت با شما...

قضاوت با شما

معرفی امام حسین(ع) توسط شیعیان در آمریکا با توزیع بطری آب و گفتگو با مردم / یا
معرفی امام حسین(ع) با قمه
شیعه_انگلیسی


آغاز حملات علیه آقای شیرازی

همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد با رحلت [آیت‏‌الله العظمی] آقای حکیم و به عرصه آمدن مراجع جدید، حملاتی علیه آقای شیرازی تدارک دیده شد. [آیت‌‏الله العظمی] آقای خویی و [آیت‏‌الله العظمی] آقای شاهرودی هر یک به طور جداگانه اعلامیه‌ای علیه ایشان صادر کردند. آقای شاهرودی در اعلامیه‌اش متذکر شده بود که آقای شیرازی مجتهد نیست و شاهد بر این مدعا، نیز استاد وی آقای شیخ یوسف حائری است که در نوشته‌ای تصریح کرده، آقای شیرازی به حد اجتهاد نرسیده است. در مرحله بعد حملات، شدت بیشتری پیدا کرد و مرحوم آقای خویی در سئوالی که از ایشان شده بود طوری جواب داده بود که حیثیت ایشان خدشه دار شد … مرحوم آقای خویی در جواب مرقوم کرده بود که کار این سید، شبه‌ناک است و دادن وجوهات به وی جایز نیست.(صص۱۷۳)


سکوت حضرت امام در قبال اعمال و رفتار آقای شیرازی

با این که در بدو ورود امام به عراق و به ویژه شهر کربلا آقای شیرازی استقبال شایانی از ایشان کرد و رابطه خوب و گرمی بین‌شان پدید آمد، منتهی بعداً این ارتباط به سردی گرایید و در سفرهای بعدی حضرت امام به کربلا، توجهی از سوی آقای شیرازی نشان داده نمی‌شد و یا وقتی ایشان به نجف می‌آمد به ملاقات حضرت امام نمی‌رفت. به هر حال این وضعیت به همین صورت تا زمان عزیمت آقای شیرازی به کویت ادامه یافت اما بعد از استقرار ایشان در کویت، دوستان و حامیان ایشان حملاتی را علیه امام ترتیب دادند و شروع به بدگویی و بستن اتهام‌های ناروا علیه ایشان کردند و در این زمینه بعضی از نزدیکان آقای شیرازی به ویژه فالی با تفسیق و حتی تکفیر حضرت امام کار را به اوج خود رساندند و این ناسزاها از آن زمان و حتی بعد از ورود آقای شیرازی به ایران ادامه یافت.

در زمینه مسائل سیاسی نیز بعضی از دوستان و هواداران حضرت امام مثل آقای محتشمی و آقای فردوسی‌پور که برای سخنرانی و امور دیگر به کویت می‌رفتند، نقل می‌کردند که بیت و بیرونی آقای شیرازی، پاتوق مأموران ساواک ایران است و خود ایشان هم به ما توصیه می‌کند که دست از مبارزه علیه شاه برداریم و سخنی بر ضد رژیم نگوییم. آقای مهری  که نیز از طرف‌داران سرسخت امام و نماینده ایشان در کویت بود، به جهت آشنایی با کارها و فعالیت‌های سیاسی سیدمحمدشیرازی، وی را تکفیر و حتی ایشان را از شاه بدتر می‌دانست. (صص۱۷۳ـ۱۷۴)


امام و آقای شیرازی

با وصف حال حضرت امام در تمام این مراحل از موضع‌گیری صریح و علنی درباره ایشان از نشر سیاسی و همچنین اجتهاد و عدالت خودداری می‌کرد. یادم می‌آید که یک بار جمعی از کویتی‌ها که علی‌الظاهر وادار شده بودند، خدمت امام رسیدند و درباره آقای شیرازی و این که ایشان مجتهد و عادل هست یا نه، سئوال نمودند؛ ولی حضرت امام نفیاً یا اثباتاً جوابی ندادند که موجب ناراحتی این‌ها و بعضی از بزرگان مثل آقای خویی شده بود. (ص۱۷۴)

بر این اساس مرجعیت سید صادق به گونه ای کاملا سهل حاصل گردید؛ زیرا تشکیلات حزبی کربلاییها در زمان حیات سید محمد مبادرت به طرح مرجعیت سید صادق نموده و موجب شد تا پس از وفات سید محمد در ۲۷ آذر ۱۳۸۰ هجری شمسی، مرجعیت عامه به گونه ای کاملا برنامه ریزی شده و به صورتی امری بدیهی بر سید صادق اطلاق گردد؛ از این جهت تشکیلات حزبی سید محمد طی ۴۰ سال فعالیت مداوم و سازمان یافته وی و ارتباط ایشان با همه کربلایی‌ها در اقصی نقاط جهان موجب شد تا حرکت یک‌نواخت و برنامه ‌ریزی شدهای از برای مرجعیت سید صادق به جای برادر در زمان حیات سید محمد آغاز گردد؛ حرکتی ویژه ای که در نهایت موجب شد تا بعد از فوت ایشان در شهر قم، عملا سید صادق به عنوان بزرگ خاندان شیرازیها، به سرعت مبدیل به آیت الله العظمی و معروف به مرجع عالیقدر جهان تشیع گردد.

سید مهدی حسینی شیرازی

مبدل سازی سید صادق به آیت الله العظمی در سال ۱۳۸۰ هجری شمسی، همراه با گسترش شدید فضای رسانه ای و تغییرات اساسی در روند اطلاع رسانی و ارتباطات در ایران و به طور کلی در سطح جهان بود؛ موضوعی که سبب شد تا روند فعالیت حزب کربلاییها حول بیت شیرازی، ماهیتی سایبری یافته و فعالیتهای فرقه ی شیرازی در حوزه های مختلف، بر بهره کشی حداکثری ایشان از ظرفیت فضای سایبر و حول استفاده ی حداکثری از قاب مدیا (Medium) استوار گردد.

البته از آنجا که فرقه ی شیرازیها امام حسین علیه اسلام را ما یملک خود دانسته و امر مرجعیت را ودیعه ای الهی در خاندان خود می دانند، لذا حضور پر رنگ این فرقه در فضای سایبر نیز عموما با بِرند و عنوان امام حسین و مرجعیت همراه بوده و این همه در حالی است که فعالیتهای رسانه ای سید صادق را نمی توان منحصر در تمرکز ایشان بر موارد اختلافی میان شیعه و اهل سنت دانست و حضور فعال ایشان در تعارض با نظام اسلامی، به عنوان ام القری، به گونه ای ویژه قابل ملاحضه می باشد که مصداق آن را می توان در نقش این فرقه و شبکه های ایشان، طی وقایع فتنه ی ۱۳۸۸، به روشنی پیگیری نمود.
به عبارتی دیگر، اگر چه سید صادق همانگونه که هیچ گاه سید محمد با نظام اسلامی دل صاف ننمود، همواره بر مخالفت با جمهوری اسلامی مصر می باشد، اما اصرار او در زمان آیت الله العظمی، بر خلاف برادرش سمت و سویی جدید به خود گرفته و در این راستا فرقه ی شیرازی‌ها حتی از جسم سید محمد برای اعلام مواضع سیاسی‌شان علیه نظام جمهوری اسلامی دریغ نکرده و علی‌رغم اینکه به دستور رهبری در صحن حرم حضرت معصومه برای قبر سید محمد شیرازی جایابی صورت گرفته بود، اما فرقه ی شیرازی در یک اقدام کاملا هماهنگ، تشییع جنازه سید محمد را به یک میتینگ سیاسی مبدل و اقدام به ایجاد بلوا و آشوب در قم نمودند که در این میان اگر چه نیروهای امنیتی در مقابل ایجاد چنین آشوبی ایستادگی کرده و تابوت سید محمد شیرازی را برای دفن به حرم مطهر انتقال دادند، اما این ماجرا تا سال‌ها مستمسکی از برای فحاشی و حمله فرقه ی شیرازی به شخص مقام معظم رهبری و ابراز انزار از نظام جمهوری اسلامی قرار گرفت.

همچنین رویکرد شیرازیها در اصرار بر تقابل خود با نظام اسلامی موجب شد تا این فرقه در طی فتنه ی ۸۸، به صورت کامل در برابر نظام اسلامی بسیج نماید که در این راستا حضور فعال شخص سید صادق در دوران فتنه و سخنرانیهای عجیب وی در دفاع از منافقین و بهاییان و اهانت کنندگان به امام حسین علیه السلام را می توان مصداقی بارز از برای سمت و سوی جدید فعالیت ضد نظام اسلامی فرقه ی شیرازیها ارزیابی نمود؛ سمت و سویی جدیدی که موجب شادمانی گسترده و حمایتهای بی دریغ آمریکاییها و انگلیسیها از این فرقه و در اختیار قرار دادن مقادیر قابل توجهی از امکانات به منظور تحقق اهداف ایشان گردیده است.

 

بخشی از سخنرانی سید صادق شیرازی در تاریخ ۲۴ بهمنماه ۱۳۸۸ هجری شمسی:

“جوونا گول نخورید مثل پدراتون که بعضیهاشون گول خوردن نشید تاریخ پیغمبر رو خودتون بخونید هر چی میگن نگید راست میگه! نگید درست میگه… کشور اسلامی مردمش انقلاب میکنن برید ببیند اون وقت این حکومتی که به اسم مردم اومده با باتوم میاد میزنه مردم رو! این اسلام نیست! این زیبا نیست! با این اسلام می خوایم دنیا رو دعوت کنیم به اسلام! مگه منافق رو باید کشت؟ پیغمبر خدا یه دونه منافق نکشتن!!…. وقتی در حکومت اسلامی ملت خودش رو به خاطر اینکه یه تظاهرات کرده با باتوم میزنه میکشه به خاک و خون میکشه چه توقع هست توقعی هم ندارم … خزی دنیاست که خود ملت خودشون لعن شون میکنه شب نامه ضدشون می نویسه یه خورده توسعه پیدا کرد انقلاب می کنه اون رو هم میکُشه یا حبس میکنه … فکر میکنید کشور اسلامی اسمش فقط اسلامیه پیغمبر همین بودن این مسئولیت من و شماست در هر مسئولیتی هستیم هر قدر قدرت داریم اینو به دنیا نشون بدیم تاریخ پیغمبر خدا رو نشون بدیم.”و این همه در حالی است که باید دانست که اگر چه روزگانی امام خمینی رحمه الله علیه به تبیین حد و مرزی جدید از دشمنی دشمنان تحت لوای اسلام مبادرت و اسلام آمریکایی را در قاعده ی عُمالی همچون سران برخی از کشورهای عربی ترسیم فرمودند؛
در این زمان نیز امام خامنه ای حفظه الله به تبیین حد و مرزی جدید از دشمنی دشمنان تحت لوای به ظاهر شیعه اقدام فرموده و شیعه ی انگلیسی را ترسیم و می فرمایند:

دشمنان دنیای اسلام دنبال این فکرند، دنبال این نقشه‌اند. خوب فهمیدند که اگر در دنیای اسلام مذاهب اسلامی گریبان یکدیگر را بگیرند و کشمکش با همدیگر را شروع کنند، رژیم غاصب صهیونیست نفس راحتی خواهد کشید؛ این را خوب فهمیدند، درست فهمیدند؛ لذا از یک طرف گروه‌های تکفیری را به راه می‌اندازند که نه فقط شیعه را تکفیر کنند، بلکه بسیاری از فِرق اهل سنّت را هم تکفیر کنند؛ از آن طرف هم یک عدّه مزدور را به راه بیندازند که برای این آتش هیمه فراهم کنند، بنزین روی آتش بریزند؛ که می‌بینید، می شنوید، یا خبر دارید. وسائل ارتباط جمعی و رسانه در اختیار اینها می گذارند؛ در کجا؟ در آمریکا! در کجا؟ در لندن! آن تشیّعی که از لندن و از آمریکا بخواهد برای دنیا پخش بشود، آن تشیّع به درد شیعه نمی خورد.
بیانات امام خامنه ای در دیدار با کارگزاران حج در تاریخ ۲۰ شهریورماه ۱۳۹۲ هجری شمسی

شیعه های لندنی


8 ویژگی خطرناک فرقه‌ انحرافی شیرازی‌ها برای اسلام و تشیع

پایگاه جامع فرق و ادیان و مذاهب - در طول تاریخ تشیع همواره افراد گوناگونی در بعضی از اندیشه‌های مذهبی دچار افراط شده‌اند امّا هیچ‌گاه این افراط‌گرایی در خدمت جریانی خاص نبوده و به هدف تبلیغ و ترویج جریان‌ها و گروه‌ها مورداستفاده قرار نمی‌گرفته است، این در حالی است که جریانی که از آن سخن می‌گوییم با بهره‌گیری از افراط‌گرایی‌های مذهبی می‌کوشد تا: اولاً، چهره‌ای متفاوت و زشت از تشیع در منظر مسلمانان و جهانیان ارائه نماید و سدی در مقابل نفوذ تفکر انقلاب اسلامی ایران به وجود آورد. ثانیاً، از درون به مقابله و ایستادگی در برابر تشیع اصیل و انقلابی پرداخته و با مبارزه درون‌مذهبی، ضمن متزلزل ساختن جاذبه‌های تشیع آن‌ها را به دافعه تبدیل نماید. در ادامه این نوشتار نگاهی خواهیم داشت به بعضی از گزاره‌هایی که این جریان از آن‌ها به عنوان سرمایه‌ی اصلی در راه تبلیغ و ترویج خویش بهره می‌برد.

1- سوق‌دادن تمام مباحث اعتقادی و دینی در مواجهه با اهل‌سنت:
این جریان با سوءاستفاده از تعصبات مذهبی مردم، تمامی مطالب دینی را به سمت مخاصمه و مواجهه با اهل سنت سوق می‌دهند و تنها از دریچه‌ی تنگ اختلافات شیعه و سنی به تمام مسائل دینی نگاه می‌کنند؛ با این رویکرد است که مبلغین این جریان، تنها به بیان مسائلی می‌پردازند که شیعه و سنی در آن اختلاف داشته و آن‌ها می‌توانند با دامن‌زدن به این مباحث به تشدید دشمنی‌های دینی و مذهبی بپردازند. از این جهت بسیاری از آموزه‌های مهم دینی، همچون توحید و نبوت، توسط این جریان مورد غفلت واقع شده و پیروان این جریان، به این اصول عقاید اسلامی نیز تنها از نگاه اختلاف مذهبی شیعه و سنی نگریسته و لذا پاسخی مناسب و منطقی در برابر شبهات دیگران ارائه نمی‌کنند. افزون بر این، اگرچه این جریان بر بحث ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) تأکید ویژه‌ای دارند، اما معمولاً به طرح مباحث حاشیه‌ای پیرامون ولایت پرداخته و در مواجهه با اهل‌سنت مطالبی را مطرح می‌کنند که اعتقاد به آن‌ها نقشی در اثبات موضوع ولایت ندارد، بلکه می‌تواند عامه‌ی مسلمانان را از خط ولایت دور ساخته و درگیر مجادله‌ها و مخاصمه‌های بی‌حاصل مذهبی نماید.

2- اصل‌کردن فروع و فرع ساختن اصول:
همان‌گونه که بیان شد هنر این جریان پرداختن به حواشی و مهمل ساختن مطالب اصلی است. آن‌گونه که این جریان در مباحث دینی، مطالب مهم و اصلی را به حاشیه می‌راند و مطالبی را برجسته نموده و اصل نشان می‌دهد که می‌توانند به وسیله‌ی آن‌ها پیروانشان را به مخاصمه با مخالفانشان فرا خوانند. نمونه آن‌که پیرامون وقایع حادثه عاشورا بعضی از مسائل فرعی تاریخی را برجسته ساخته و به منزله‌ی اصول خدشه‌ناپذیر مذهبی از آن‌ها یاد می‌کنند، آن‌گونه که اگر درباره این موارد بعضی از دانشمندان فرهیخته شیعه اظهارنظرهای تاریخی و علمی داشته باشند، به لعن و دشنام‌گویی نسبت به آن‌ها پرداخته و این سخنان را دلیل انحراف از نهضت امام حسین (علیه‌السلام) می‌دانند. راست این‌که فروع جزئی تاریخی همچون عروسی حضرت قاسم علیه‌السلام و یا وجود فرزندی به نام حضرت رقیه برای امام حسین (علیه‌اسلام) از مطالبی نیستند که علمای فرهیخته تشیع همچون شهید مطهری به خاطر اظهارنظر علمی پیرامون آن‌ها مورد لعن و دشنام واقع شوند و گفته‌های آن‌ها مخالفت با امام حسین (علیه‌السلام) تفسیر شود. البته این رویه منحصر به وقایع حادثه عاشورا نیست و از سوی این جریان در تمام مقولات دینی و مذهبی دنبال می‌شود.

3- دامن زدن به تعصبات کور مذهبی و ترویج انحصارگرایی در اندیشه دینی:
اگرچه این جریان رسالت خویش را در مقابله و دشمنی با جریان وهابیت می‌بیند و حتی با این عنوان دشمنی و مخاصمه‌ی خویش با اهل سنت را توجیه می‌کند، اما در رفتار و عمل، همسو و هم‌جهت با وهابیت حرکت نموده و از این جهت، انطباق کلی میان آن‌ها وجود دارد. توضیح بیشتر این‌که جریان وهابیت افزون بر انحراف فکری و برداشت‌های ناصواب از شریعت اسلام و آموزه‌های دینی، در انحراف شدید رفتاری به سر برده و با مطلق‌گرایی و انحصارگرایی شدید دینی کوچک‌ترین مخالفت با اندیشه‌های خویش را عامل خروج از مسیر شریعت و کفر دیگران می‌داند. از همین‌رو وهابیت نه‌تنها به تکفیر شیعه و دشمنی با آن می‌پردازند، بلکه دیگر مسلمانان را نیز منحرف دانسته و ابایی در تکفیر آن‌ها نیز ندارند. جریان افراط‌گرای شیعه نیز همچون وهابیت کم‌ترین زاویه با اندیشه‌های خویش را برنتافته و با معرفی افکار و حتی عادات التقاطی خویش به عنوان یک معیار برای پذیرش شریعت، تکفیر و تفسیق مسلمانان و حتی دیگر شیعیان را در دستور کار قرار داده است.

4- فرقه‌سازی در درون تشیع و مصادره‌ی عنوان تشیع:
بعد از به‌وجود آمدن فرقه‌هایی همچون بهاییت از درون تشیع، که خود را دین و مذهبی نو معرفی نموده و عملاً از مذهب تشیع جدا شدند، توطئه‌ای جدید در دستور کار دشمنان اسلام قرار گرفت و آن این ‌که افرادی در لباس عالمان دینی به ترویج افراط‌گرایی مذهبی در شیعه پرداخته و با مصادره‌ی نام تشیع برای تفکر خویش، دیگر شیعیان را فرقه‌هایی منحرف و جداشده از تشیع معرفی کنند. چنان‌که در چند سال اخیر شاهد آن بوده‌ایم که مزدورانی در خارج با استفاده از ابزارهای فراوان رسانه‌ای، ضمن ترویج افراط‌گرایی در تشیع، شیعیان مخالف خویش را با عناوینی همچون بتریه، دجالیه، بکریه، عمریه و … مورد خطاب قرار داده و از دایره تشیع خارج می‌دانند.

5- ترویج روحیه اخباری‌گری:
اخباریون گروهی از شیعیان بودند که در به‌دست آوردن احکام فقهی تنها به روایات و احادیث اکتفا می‌نمودند و منکر اجتهاد و کاربرد قواعد اصول فقه در استنباط شرعی بودند. از نگاه اخباری‌ها ظواهر قرآن، حجت نبوده و کسی جز ائمه طاهرین (علیهم‌السلام) قادر به فهم و تفسیر قرآن نیست. افزون بر این، آن‌ها معتقدند عقل حق دخالت در احکام شرع را ندارد و اساساً شرع آمده است تا باب عقل را مسدود کند. اصطلاح اخباریون معمولاً در مقابل اصولیون به کار می‌رود که آن‌ها معتقدند که در استنباط احکام شرعی اسلام به استناد ادله تفصیلی از قرآن، سنت، عقل و اجماع می‌توان عمل کرد. همچنین اصولیون از علم اصول فقه و قواعد عقلی آن در استنباط احکام از روایات و به‌دست آوردن احکام شرعی بهره می‌برند. با این توضیح مشخص شد که از اصطلاح اخباری‌گری بیشتر در قلمرو فقه و احکام عملی یاد می‌شده است و اگر کسانی از مرگ رسمی اخباری‌گری در میان شیعه در قرون پیشین گزارش می‌دهند، مقصود اخباری‌گری در حیطه‌ی فقه است. با این همه، روحیه‌ی اخباری‌گری همچنان زنده است و کسانی هستند که در وادی فقه خود را مجتهد می‌نامند ولی عملاً در سایر موضوعات اخباری‌گری را طریقه‌ی خویش قرار داده‌اند. به دیگر سخن این عده جمود، تحجر و بسته ذهنی را در مسائل عقیدتی و کلامی حکم‌‌فرما نموده و دخالت عقل را در عرصه‌ی دین ممنوع ساخته‌اند. همچنین این عده همانند اخباریون بدون بررسی سندی روایات، به روایات استناد نموده و ملاک صحت روایات نزد ایشان، تطابق روایات با اندیشه‌های آن‌ها است. متأسفانه جریان افراط‌گرای شیعه به نحوی گسترده در حال ترویج روحیه‌ی اخباری‌گری در جامعه شیعه هستند، آن‌گونه که پرداختن به مسائل عقلی همچون فلسفه را کفر و الحاد دانسته و در این مسیر حتی ابایی از تکفیر مراجع و علمای بزرگ شیعه ندارند؛ چنانچه عارف و مرجع وارسته‌ای همچون آیت الله العظمی بهجت به خاطر آن‌که بهره‌ای از علوم عرفان نظری داشت، توسط این جریان منحرف خوانده شده و -نعوذ بالله- با عنوان ملحد و کافر از او یاد می‌شود. فراموش نکنیم که رهبر کبیر انقلاب امام خمینی (ره) پیش از این هشدارهای کافی و لازم را در پیام منشور روحانیت برای خواص انقلاب بیان نموده بودند و با بیان این هشدار که «طلاب عزیز لحظه‏‌ای از فکر این مارهای خوش‌‌خط‌ و خال کوتاهی نکنند، این‌ها مروّج اسلام آمریکایی‏اند و دشمن "رسول اللَّه". در مدرسه فیضیه فرزند خردسالم، مرحوم مصطفی از کوزه‌ای آب نوشید، کوزه را آب کشیدند، چرا که من فلسفه می‏‌گفتم. تردیدی ندارم اگر همین روند ادامه می‏‌یافت، وضع روحانیت و حوزه‌ها، وضع کلیساهای قرون وسطی می‌شد که خداوند بر مسلمین و روحانیت منت نهاد و کیان و مجد واقعی حوزه‏‌ها را حفظ نمود.»
این فرقه انحرافی، صاحب چندین شبکه ماهواره‌ای با نام گرانقدر خاندان رسول الله (صلی الله علیه و آله) است که از طریق آن به اختلاف‌افکنی میان مذاهب اسلامی و توهین به چهره‌های مشهور این مذاهب می‌پردازند. برخی از این شبکه‌ها از لندن اداره می‌شوند.

6- ارائه چهره‌ای غیبی و دست‌نیافتی از شریعت اسلام:
این جریان در راستای اهداف دشمنان اسلام، چهره‌ای سکولار از دین اسلام ارائه نموده و آموزه‌های دینی اسلام را به‌گونه‌ای تفسیر و بیان می‌نمایند که دین اسلام در نگاه مخاطبین آن به عنوان «دین آخرت» شناخته شود. در همین‌راستا این جریان با بیانِ فسلفه دین، مخالف بوده و با بیان تفاسیری غیبی از آموزه‌های اجتماعی دین اسلام آن‌ها را بی‌ارزش می‌سازند. مثلاً در نگاه ایشان قیام امام حسین (علیه‌السلام) تنها وظیفه‌ای خاص برای آن حضرت بوده که از ناحیه خداوند به ایشان الهام شده بود، وظیفه‌ی شیعیان نیز در قبال این قیام تنها عزاداری و سوگواری است که آن نیز دستوری غیبی و الهی است، با این نگاه نباید درباره‌ی فلسفه قیام امام حسین (علیه‌السلام) و یا اهداف عزاداری سخنی گفته شود. همچنین این جریان با ارائه تفسیری غیبی و ورامادی از قیام حضرت صاحب‌الزمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) هرگونه حرکت به سمت جامعه عدل مهدوی را حرکتی باطل معرفی می‌کند و انتظار فرج آن حضرت را در اعمالی فردی همچون دعا و نیایش خلاصه می‌نماید.

7- سیاست‌زدگی در عین ترویج شعار «جدایی دین از سیاست»:
جریان افراط‌گرای تشیع اگرچه همواره حامی شعار «جدایی دین از سیاست» هستند اما این شعار را تا هنگامی دنبال می‌کنند که عمل به این شعار برای طاغوت‌های زمان و دشمنان اسلام فایده‌ای داشته باشد، اما در مقابل حکومت اسلامی ملت ایران آن‌ها نیز همسو با جریان استکبار مواضعی سیاسی اتخاذ کرده و با برجسته کردن بعضی از مشکلات اقتصادی و فرهنگی به مبارزه عملی با آن نظام جمهوری اسلامی می‌پردازند. به دیگر سخن، این شعار آن‌ها خود یک شعار سیاسی است و برای توجیه سلطه‌ی طاغوت‌ها بر مسلمانان به وجود آمده است، زیرا این جریان در مواردی که طبق اصول مذهبی و دینی باید موضع‌گیری در مقابل طاغوت‌های زمان داشته باشند با عنوان «جدایی دین از سیاست» از آن سر باز می‌زنند، ولی در مقابل جریان انقلابی مردم مسلمان ایران با عنوان عمل به وظیفه‌ی دینی شدیدترین موضع‌گیری‌ها را دارند.
در این‌باره نیز امام خمینی (قدس سره) در پیام منشور روحانیت بهترین بیان را داشته‌اند: «در شروع مبارزات اسلامی اگر می‌خواستی بگویی شاه خائن است، بلافاصله جواب می‌شنیدی که شاه شیعه است! … خون‌ دلی که پدر پیرتان از این دسته متحجر خورده است هرگز از فشارها و سختی‌های دیگران نخورده است. وقتی شعار جدایی دین از سیاست جا افتاد و فقاهت در منطق ناآگاهان غرق شدن در احکام فردی و عبادی شد و قهراً فقیه هم مجاز نبود که از این دایره و حصار بیرون رود و در سیاست [و] حکومت دخالت نماید، حماقت روحانی در معاشرت با مردم فضیلت شد. به زعم بعض افراد، روحانیت زمانی قابل احترام و تکریم بود که حماقت از سراپای وجودش ببارد و الّا عالم سیّاس و روحانی کاردان و زیرک، کاسه‌ای زیر نیم‌کاسه داشت و این از مسائل رایج حوزه‌ها بود که هر کس کج راه می‌رفت متدین‌تر بود … ترویج تفکر "شاه سایه خداست" و یا با گوشت و پوست نمی‌توان در مقابل توپ و تانک ایستاد و اینکه ما مکلف به جهاد و مبارزه نیستیم و یا جواب خون مقتولین را چه کسی می‌دهد و از همه شکننده‌تر، شعار گمراه‏‌کننده حکومت قبل از ظهور امام زمان (علیه السلام) باطل است و هزاران "إن قُلت" دیگر، مشکلات بزرگ و جان‌فرسایی بودند که نمی‌شد با نصیحت و مبارزه منفی و تبلیغات جلوی آن‌ها را گرفت.»  (صحیفه امام، ج‏۲۱، ص: ۲۸۲)
این سخنان و درد دل‌های امام راحل هنگامی برای ما روشن می‌شود که در فتنه سال ۱۳۸۸ این جریان‌های افراط‌گرا، بی‌حرمتی‌هایی را که به اسلام و مقدسات آن صورت گرفت و از جمله شکسته‌شدن حرمت روز عاشورا را ندیدند، اما در مقابل، با عنوان دلسوزی برای منافقین و گروه‌های معاندی همچون بهائیت، ملی‌گراها و … برخورد جمهوری اسلامی را با آن‌ها محکوم نمودند.

۸- تخریب جریان فقاهت در شیعه و مرجعیت یافتن کسانی که صلاحیت مرجعیت ندارند:
این جریان از یک‌سو با بیان تهمت‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی و مذهبی به تخریب جریان اصیل فقاهت و مرجعیت در تشیع می‌پردازند و از دیگر سوی، با ابزارهای رسانه‌ای فراوان کسانی را به عنوان مرجع معرفی می‌نماید که بهره‌ی کافی از فقاهت و اجتهاد نداشته و در راستای منافع دشمنان اسلام قدم برمی‌دارند. در بیانی دقیق‌تر باید گفت این جریان درصدد است که محوریت سنجش اعلمیت و فقاهت مراجع را از مجامع علمی حوزه خارج نموده و با واگذاری آن به دست مردم، با ابزارهای رسانه‌ای همچون ماهواره‌ها شخصیت‌های مورد نظر خویش را به عنوان مرجعیت شیعه غالب نماید. در همین راستا شاهد آنیم که مرجعیت در میان این جریان‌ها حالت موروثی به خود گرفته و در یک خاندان خاص تبلیغ می‌شود، آن گونه مراجع این جریان پیش از وفات، مقدمات به مرجعیت رسیدن یکی از اعضای خانواده خویش را فراهم می‌نماید، اگرچه فرد مورد نظر از دید فضلای حوزه‌های علمیه، شروط علمی و اجتماعی لازم را برای عنوان مرجعیت را نداشته باشد.
قمه ای که سید صادق شیرازی به قلب شیعه فرو می کند: فرقه های انحرافی و عرفان های نوظهور وقتی به شکل گیری وهابیت و قدرت گرفتن محمد بن عبدالوهاب به عنوان یک مذهب افراطی نگاه می اندازیم تشابهات بسیار زیادی را با فرقه ضاله شیرازی ها می بینیم. فرقه ای که کاملاً مورد حمایت روباه پیر است. همان روباهی که باعث شکل گرفتن وهابیت در عربستان شد و امروز با حمایت از شیعه افراطی قصد ایجاد تفرقه بین مسلمین جهان را دارد.
صادق شیرازی که هم‌کیشانش او را آیت الله می نامند افراطی شیعه ای است که بارها علیه اسلام قدم برداشته و به همراه برادرش بارها توهینات زیادی را نثار انقلاب و امام خمینی و رهبر معظم کرده اند. تا جایی که زمانی بیت شیرازی ها پاتوقی برای ساواک بوده است و از مردم در خواست می کرند که در مقابل رژیم شاهنشاهی مقاومت نکنند.
فرقه شیرازی ها به لطف انگلیس از حمایت مالی بسیار خوبی برخوردار هستند تا جایی که ۱۳ شبکه ماهواره ای را بدون حتی پخش یک پیام بازرگانی پشتیبانی مالی می‌کنند در حالی که اکثر کانال های ماهواره ای شیعه مسدود شده اند اما کانال های شیرازی ها همچنان به لطف غربی ها فعالیت خود بدون هیچ مشکلی برای برهم زدن وحدت مسلمین ادامه می دهند.

امام خامنه ای در این خصوص می فرماید : آن تشیعی که بخواهد از لندن و آمریکا تبلیغ شود به درد شیعه نمی‌خورد.
اما بعد از ایجاد تفرقه بین مسلمین، یکی از اصلی ترین اقدامات شیرازی ها بدعت ها و وهن هایست که در دین و مذهب شیعه وارد نموده اند مانند قمه زنی و راه رفتن بر روی زغال و خار و غیره. بدعت هایی که موجب می شود تا چهره خشنی از دین اسلام و مذهب شیعه و تخریب واقعه عاشورا در اذهان عمومی بجای بگذارد.

5 نظر

  1. manicuremanicuresays:

    Admiring the dedication you put into your blog and detailed information you present. It's good to come across a blog every once in a while that isn't the same old rehashed information. Fantastic read! I've saved your site and I'm including your RSS feeds to my Google account.

  2. manicuremanicuresays:

    Your way of telling the whole thing in this paragraph is in fact fastidious, all be able to easily understand it, Thanks a lot.

  3. obscenevirus4394.snack.wsobscenevirus4394.snack.wssays:

    Hello i am kavin, its my first time to commenting anywhere, when i read this post i thought i could also create comment due to this good piece of writing.

  4. Can you have an operation to make you taller?Can you have an operation to make you taller?says:

    Pretty section of content. I just stumbled upon your weblog and in accession capital to assert that I get actually enjoyed account your blog posts. Any way I will be subscribing to your feeds and even I achievement you access consistently fast.

  5. Can Pilates make you look taller?Can Pilates make you look taller?says:

    What's up, this weekend is good for me, because this moment i am reading this wonderful educational piece of writing here at my home.